Goodnight [Persian Trans]

Description

شب سرد بود و مینسوک نمیتونست بخوابه. هرچند جونگ ده اونجا بود تا گرماشو باهاش قسمت کنه.

Foreword

سلام سلام!!

این یه ترجمه از داستان خیلی دوستداشتنی دوستم CHEDANSINGMACHINE هست که.. خب، فقط بگم خیلییی خوبهههه!!! ♥♥♥

امیدوارم ترجمم خوب شده باشه و شماهم خوشتون بیاد! ^__^

Comments

You must be logged in to comment
charming-fgh
#1
Chapter 1: آآآآآآآخ عاااااالی بود ترجمت...کف کردم دمت گرم!!!
TheMaFianGirL
#2
عاشق کارای این نویسنده ام *_*
خوشحالم داری ترجمه اش میکنی هورااااااااااااا ^O^