چشم هایی به رنگ راین
Please Subscribe to read further chapters
Description
سهون همیشه به غیرممکن ها باور داشت و معتقد بود پشت پرده ی رازآلود هرچیز دلیلی وجود داره ، مثل ترسها و رویاها . همچنین اون کاملا به زندگی پس از مرگ ایمان داشت . برای همین هم نمیتونست قبول کنه که | اتفاقات اونروز یک خواب بوده | چون مطمئن بود لمس لطیفی که بر لبهاش حس کرده ، واقعی بوده . شاید نه یک چیز فوق العاده یا ماوراء الطبیعه بلکه این چیزی بود که اون تمام مدت میدونست ... نه ! حس میکرد .
Foreword
_ در میزنن ، کی میتونه باشه ؟
_ شاید برای آبنبات اومدن ؟ درو باز کن
_ سلام ~
_ به دنیای تاریکی ها خوش اومدی ، ما آبنبات داریم ...
* بله ! ولی قهوه هم دارین ؟
_اوه ... البته که ما قهوه داریم ...
_ چه نوع قهوه ای رو ترجیح میدین ؟
* قهوه ی سیاه مثل ... روحم .
- عنوان : چشم هایی به رنگ راین | Rhinestone Eyes
راین نوعی سنگ بی رنگ ، درواقع نمیشه رنگش رو تشخیص داد
- کاپل: هونهان
- سبک: ابزورد – سـورئال – گروتسک
- ژانر: وحشت – رازآلود – روانشناسی
- ساختار: رمانتیسم – دارک
- تعداد کلمات: 12854
Comments